زندگی در پیش رو

ساخت وبلاگ

کتاب "زندگی در پیش رو" نوشته رومن روگاری با ترجمه عالی و دلنشین لیلی گلستان را این روزها خواندم. این کتاب ظاهرا بعد از چندین بار تجدید چاپ!!! توقیف شده است. 

رزا خانم, پیرزنی یهودی است که در یکی از محلات پست پاریس در طبقه آخر یک آپارتمان شش طبقه بدون آسانسور زندگی می کند و شغلش نگهداری از کودکانی است که غیرقانونی به دنیا آمده اند. این زنان طبق قانون حق نگهداری بچه هایشان را ندارند و حضانت آنها به خانواده های صلاحیت دار یا پرورشگاه سپرده می شود, لذا این زنان, بچه هایشان را پیش کسانی که مطمئن و رازدار هستند می گذارند. محمد (مومو) از سه سالگی تا چهارده سالگی خود را تعریف می کند و طبیعتا بیشتر صحبت هایش پیرامون رزا خانم است که از علاقه شدید بین این دو سرچشمه می گیرد.

قصه، قصه‌ای لطیف، انسانی و باارزش است. خانه‌ای چندطبقه در محله بدنام پاریس. در یک طبقه یک دسته سیاه‌پوست، در طبقه دیگر یک مرد زن‌نما، در طبقه دیگر یک پیرزن جهود که از یک پسر مسلمان نگهداری می‌کند و... همه انسان.»  همان‌طور که گلستان می‌گوید «زندگی در پیش رو» قصه‌ای انسانی را روایت می‌کند. روایتی از دردهای بشری در جایی که غم به نهایی‌ترین حد خود می‌رسد؛ آن‌جا که همه تفاوت‌ها و تعارض‌ها رنگ می‌بازند و انسان‌ها دردهایشان را با هم شریک می‌شوند؛ جایی که آدم، به قول پسربچه روایت‌گر داستان، «دیگر نه یهودی است و نه چیز دیگر». جایی که شاید آدم‌ها فقط انسان‌اند؛ انسان‌هایی با غم‌ها و دردهای بزرگ که در نهایت بی‌پناهی، می‌خواهند پناه یکدیگر باشند.

مردی به نام اوه...
ما را در سایت مردی به نام اوه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hphossein بازدید : 134 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 23:36