این روزها کتاب "یادداشتهای زیرزمینی" اثر فیودور داستایوفسکی با ترجمه رحمت الهی را می خواندم. این کتاب اولین بار در سال ۱۸۶۴ منتشر و برای اولین بار حدود64 سال پیش به فارسی برگردانده شد. البته بعداً ترجمه های دیگری هم از این کتاب شده است. داستایوفسکی در این کتاب به پیچیدهترین جنبههای روانشناختی انسان پرداخته است. منتهی با فرمی که از دیگر آثار او فاصله بسیار زیادی دارد. او از جمله متفکران برجسته ای است که بزرگان متفکر معاصر غرب به آثارش توجه داشته اند و از او ستایش کرده اند. او از نویسندگان اندک شماری است که نیهیلیسم روزگار ما را به ژرفی دریافته و بیان کرده است. کتاب از زبان مردی سخن میگوید که از آگاهیِ زیاد نسبت به سایر مردم عادی، به کنج انزوای زیرزمینش خزیده و گویی مقابل فلاکت روزگار و جهالت مردم مشغول طغیانی منفعلانه است. زیرزمین در اینجا نمادی از بریدگی از اجتماع و بیگانگی است. او نسبت به همهچیز، شکایت دارد. خودش را از دیگران جدا میداند و در مقابل تمام رفتارهای انسانهای اطرافش و روشنبینیهای دروغین طغیان میکند. نویسنده در کتاب حاضر، شرح بسیاری از مسائل و مشکلات روان انسان را که در کارهای روزمره ما خیلی هم عاقلانه و عادی جلوه میکند به زبان خود بیان میکند و ما گویی کمکم به بسیاری از روانپریشیهای نهفته خود پی میبریم و با نیمه پنهان خود که از زیرزمین خارج شده روبرو میشویم. او قسمت اول داستانش با عنوان «تاریکی» را با شرح بیماریهایش شروع میکند. در قسمت دوم با عنوان «روی برف نمناک» از لابهلای زندگی عادی و روزمره شخصیت اصلی داستان به زبان اولشخص، تصویری چندپاره و پارادوکسیکال از روان انسان را بیرون میکشد که در آن عقل و حماقت، خشونت و ترس، آرامش و اضطراب، رنج و لذت و ... همزمان قابلمشاهده است.
رحمت الهی در مقدمه برگردانش نوشته: "یادداشتهای زیرزمینی آیینه تمامنمای روزگار ما و نقد حال انسان بیمار آخرالزمان است که بیماری تا عمق وجودش ریشه دوانیده است، ولی او همچنان از باور آن سر باز میزند. این حکایات از ارزشهای از ارزش افتادهای سخن میدارد که منشاء بحران عالم غربی است."
مردی به نام اوه...برچسب : نویسنده : hphossein بازدید : 141