امروز بالاخره بعد از حدود پنج ماه و گذراندن ترم اول دوره دکتری با اون درسها و تکالیف سختش، خواندن کتاب "دختری که رهایش کردی" را تمام کردم. این کتاب اثری است از جوجو مویز، نویسنده کتابهای من پیش از تو و پس ازتو. رمانی که هم چون دیگر آثار نویسنده از جذابیت ها و فضاسازی های ویژه ای برخوردار است و در نهایت فصاحت پیش می رود. موضوع اصلی کتاب اشغال فرانسه توسط نازیهاست. داستان کتاب روایت زندگی هنرمندی به نام ادوارد است که همسرش (سوفی) را ترک میکند و به جنگ میرود. این کتاب در دو بازه زمانی صد ساله از زبان دو زن به نامهای سوفی و لیو روایت میشود. داستانی از دو زن در دو دوره متفاوت، یکی در روزهای جنگ جهانی اول و دیگری در سال های معاصر و در لندن. ماجراهایی که به موازات یکدیگر روایت می شوند و سرگذشت زنانی را که هر یک به دلیلی از همسر خود جدا مانده اند به تصویر می کشند. سوفی دختری است در روزگار جنگ، زنی بسیار متفاوت از سالیان نه چندان دور گذشته اش، کسی که با تمام قوا برای حفظ خانواده در هم کوبیده اش تلاش می کند، و لیو بانویی است سی ساله که همسرش را برای همیشه از دست داده است، با پرتره ای به یادگار مانده از او به نام «دختری که رهایش کردی»، پرتره ی از یک زن که هربار او را به فکر فرو می برد.
کتاب دختری که رهایش کردی ، به اعتقاد برخی منتقدان، از سایر کتابهای جوجومویز زیباتر و غنیتر است. مویز در این رمان با بهرهگیری از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی اول، حال و هوای خاصی به خواننده داده و فضاسازی بسیار زیبایی را صورت میدهد.همچنین بهگونهای زیبا و نوآورانه، داستان خود را به صورت موازی در دو زمان متفاوت با بازهی زمانی صدساله روایت میکند.
از متن کتاب: ميدوني چه حسي داره وقتي خودتو به سرنوشتت ميسپري؟ يهجورايي بهت خوشامد ميگه. ديگه نه دردي هست، نه ترسي و نه اشتياق و آرزويي. مرگ، اميد بود که داشت با اين تسکين به وجود مياومد. بزودي ميتونستم ادوارد رو ببينم. ما تو اون دنيا به هم ميرسيديم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اونقدري بيرحم نيست که ما رو از تسکين تو اون دنيا محروم کنه.
مردی به نام اوه...برچسب : نویسنده : hphossein بازدید : 119