"مرگ نور" داستانی نامتعارف و غیر عادی است که بر اساس سرگذشتی واقعی است که در آن طاهربن جلون، نویسنده مراکشی به روایت تجربیات نوجوانی به نام سلیم میپردازد..نوجوانی که در سال 1971 در کودتای شکست خورده علیه سلطان حسن دوم در مراکش نقشی ایفا کرده بود، سلیم همراه 60 نفر دیگر در یک زندان سری در بیابانهای مراکش، حبس شد، جایی که نزدیک به 20 سال از عمرش در آنجا متوقف ماند. بنجلون، تجربیات این اسیر را زمانی که در تقلا برای زنده ماندن و نجات بود با نثری زیبا و فصیح همراه با ادبیاتی سرد و خشن بازگو میکند، سلیم که حتی وجود خودش را نیز انکار میکند، در تاریکترین و سختترین شرایط، احساسهایی چون همدردی و انسان دوستی را با خود همراه دارد. این داستان برای تجلیل از سختکوشیها در برابر اعمال تند و وحشیانهای که به روح انسان صدمه میزنند، نوشته شده است.«طاهر بن جلون» یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسهزبان به شمار میآید که آثارش به 43 زبان زنده دنیا از جمله فارسی ترجمه شده است.
از متن کتاب:
"ما مدفون شده بودیم. ما را زیر خاک کرده و سوراخ کوچکی برای تنفس باقی گذاشته بودند. اندازهٔ سوراخ فقط در آن حد بود که حداقل هوای لازم برای نفس کشیدن تو بیاید، که آن قدر زنده باشیم و آن قدر در شب زندگی کنیم تا تاوان لازم را پس بدهیم. در این زندان، سرعت مرگ را طوری تنظیم کرده بودند که به آرامی بیاید سراغ مان، تفریح کنان بیاید و همهٔ وقت آدم را به خود مشغول کند. وقت ما که دیگر آدم نبودیم و وقت آنهایی که هنوز ما را زیر نظر داشتند. در این شرایط از عقل چه کاری برمیآمد؟ امان از «کندی»! کندی، همان دشمن اصلی که پیراهن مرگ تن مان کرده و به زخمهای ما آن قدر فرصت میدهد تا باز بمانند و خوب نشوند. کندی که قلب ما را با آهنگ دلپذیر آدمهای نیمه مرده به تپش درمیآورد. گویا باید آرام آرام خاموش میشدیم. انگار شمعی دور از خود بودیم."
"در شرایط سخت است که پیش پا افتادهترین چیزها، خارقالعاده و دوست داشتنی میشوند."
"آموختهام که هرگز در مورد شخصیت آدمها قضاوت نکنم. چه حقی برای قضاوت دارم؟ من هم انسانی هستم شبیه بقیهٔ انسانها".
مصاحبه کوتاهی با نویسنده کتاب:
مردی به نام اوه...برچسب : نویسنده : hphossein بازدید : 77